دکتر هلیا عزیزی: انسفالوپاتی ناشی از سپسیس، عارضهای خاموش اما مرگبار در ICU که مستلزم مداخله زودهنگام و نقشآفرینی مؤثر داروساز بالینی است
در جلسه معرفی بیمار گروه داروسازی بالینی دانشکده داروسازی دانشگاه علوم پزشکی تهران مشخص شد؛ انسفالوپاتی ناشی از سپسیس یکی از جدیترین و در عین حال پنهانترین عوارض در بیماران بخش مراقبتهای ویژه است که با بروز اختلالات نورولوژیک، مدت بستری و نیاز به حمایتهای درمانی را افزایش داده و میزان مرگومیر را به طور چشمگیری بالا میبرد.تشخیص بهموقع، مدیریت چندوجهی و حضور فعال داروساز بالینی در تیم درمان، نقش کلیدی در بهبود پیامدهای این بیماران دارد.
به گزارش روابط عمومی دانشکده داروسازی دانشگاه علوم پزشکی تهران؛ جلسه معرفی بیمار گروه داروسازی بالینی دانشکده داروسازی 21 مهر ١٤٠٤ به ارائه دکتر هلیا عزیزی دستیار تخصصی داروسازی بالینی از بخش ICU به راهنمایی دکتر مجتبی مجتهدزاده و با موضوع "
Organ-Organ Interactions and Cross Talk following Sepsis"" اختصاص یافت.
چکیده جلسه معرفی به بیمار این هفته به شرح زیر است:
انسفالوپاتی ناشی از سپسیس (SAE) بهعنوان یکی از شایعترین و در عین حال کمتشخیصترین عوارض نورولوژیک در بیماران مبتلا به سپسیس مورد بررسی قرار گرفت. این عارضه با افزایش طول مدت بستری، نیاز بیشتر به حمایتهای درمانی و افزایش قابلتوجه میزان مرگومیر همراه است و در صورت عدم مداخله بهموقع میتواند آسیبهای عصبی پایدار بر جای بگذارد.
در این جلسه، یک مورد بالینی بیمار ۴۳ ساله با سابقه مصرف مزمن الکل و مواد افیونی که بهدلیل زخم پرفوره معده و پریتونیت سپتیک بستری شده بود، معرفی شد. بیمار پس از ورود به ICU دچار کاهش سطح هوشیاری و تشنجهای non-convulsive شد. نتایج تصویربرداری مغزی و EEG با تشخیص SAE مطابقت داشت و نشاندهنده درگیری سیستم عصبی مرکزی در پی التهاب سیستمیک بود.
از منظر پاتوفیزیولوژی، انتشار گسترده سیتوکینها در جریان سپسیس موجب اختلال در سد خونی–مغزی، نفوذ واسطههای التهابی، ایجاد ادم و در نهایت دیسفانکشن نورونی میشود. در این راستا، نشانگرهای زیستی مانند S100β و NSE بهعنوان ابزار کمکی در پایش شدت درگیری عصبی معرفی شدند.
درمان این بیماران نیازمند رویکردی چندوجهی است که علاوهبر کنترل منبع عفونت و بهینهسازی فارماکوتراپی، بر مدیریت سدیشن، پرهیز از بنزودیازپینهای طولانیاثر و استفاده از نوروپروتکتیوها همچون ملاتونین با دوز بالا، ویتامین C و ال-کارنیتین تأکید دارد. در کنار این مداخلات دارویی، اقدامات غیردارویی مانند حفظ چرخه خواب، کاهش نویز محیطی، فیزیوتراپی زودهنگام و اجرای بسته مراقبتی ABCDEF نیز نقشی مؤثر در بهبود پیامدهای بالینی ایفا میکند.
در جمعبندی این نشست، بر نقش حیاتی داروساز بالینی در شناسایی زودهنگام SAE، پایش درمان، جلوگیری از تداخلات دارویی و حضور فعال در تیم چندرشتهای ICU تأکید شد؛ نقشی که میتواند بهصورت مستقیم در بهبود پیشآگهی بیماران مبتلا به سپسیس و کاهش آسیبهای عصبی ناشی از آن مؤثر باشد.
ارسال نظر